مدح و مناجات با حضرت زین العابدین علیهالسلام
به رفتارت نمیآید که اهل این زمین باشی گـمانم شـهـروند آسـمـان چـندمین باشی برایت فـرشهای پیش پا افتاده ناچیزند تو با این منزلت باید که سجادهنشین باشی تو و شب تا سحر گریه، تو و شب تا سحر سجده بنا شد آنچنان باشی، بنا شد اینچنین باشی خدا میخواست تا دین را به دستان تو بسپارد به بیماری دچارت کرد تا فردای دین باشی به لطف آن همه داغی که در کربوبلا دیدی تمام عـمر باید چشم تر بر آستین باشی برای من نخی از رشتۀ سجادهات کافیست سر نخ دستم افتاده که تو حبل المتین باشی تو و عشق تو و پیشانی سائیده از سجده فقط شایستهات این است «زین العابدین» باشی |